کد مطلب:331062 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:321

سخن ملائکه درباره انسان
سخن ملائكه درباره انسان

وقتی كه ما قرآن را مطالعه می كنیم می بینیم مسئله آزار افراد به یكدیگر، فتنه كردنِ

مجموعه آثاراستادشهیدمطهری، ج 25، ص: 149

در اجتماع، خون به ناحق ریختن، مال به ناحق بردن، ظلم كردن به یكدیگر، همان چیزی است كه فرشتگان در ابتدای خلقت فریادشان از آن بلند بود. وقتی كه خدای تبارك و تعالی به آنها اعلام می كند كه من می خواهم بشری از گِل بیافرینم، سرشتش این است و چه مایه هایی از خوبی و بدی در سرشت او هست، فرشتگان فریادشان بلند می شود: اتَجْعَلُ فیها مَنْ یُفْسِدُ فیها وَ یَسْفِكُ الدِّماءَ «1»

خدایا می خواهی مخلوقی را بیافرینی كه افرادش خودشان مزاحم و دشمن یكدیگر هستند، امنیت و آزادی و آسایش یكدیگر را سلب می كنند؟

مسئله آزادی و بی آزاری و اینكه انسان از ناحیه افراد دیگر آزار و صدمه نبیند از آن جهت این همه ارزش فوق العاده پیدا كرده كه انسان كمتر آن را داشته است.

حال چرا كمتر داشته است؟ آیا این یك چاره ای در اصل خلقت نداشت؟ خداوند بشر را خلق كرده است، چرا این بشر را این گونه خلق كرد كه افراد بشر آزارشان به یكدیگر برسد و بزرگترین ناراحتی كه افراد بشر پیدا می كنند از ناحیه خودشان باشد نه از ناحیه دیگران و نه از ناحیه اشیاء دیگر؟ بشر به اندازه ای كه از ناحیه بشرهای دیگر آزار و اذیت و زیان می بیند و دیده است از ناحیه حیوانات ندیده است، از ناحیه نباتات ندیده است، از ناحیه جمادات ندیده است، از ناحیه طوفانها و سیلها و زلزله ها ندیده است، از ناحیه وباها و طاعونها و سرطانها ندیده است، از ناحیه زمین و آسمان ندیده، از ناحیه جن ندیده و از هیچ ناحیه ای ندیده است، چرا؟ آیا در متن خلقت، این امر چاره ای نداشت؟ به این معنا چاره نداشت: انسان یا باید انسان باشد یعنی همین موجود مختار آزاد در فعل خود، و یا باید انسان نباشد و در این صورت یا فرشته باشد، همانهایی كه خلق شده اند، یا حیوان باشد، همینهایی كه آفریده شده اند، یا نبات باشد و یا جماد. اساساً انسان اگر بخواهد همین نسخه كامل و جامع باشد جز اینكه در كار خودش مختار و آزاد باشد امكان نداشت و عقلًا محال بود، و وقتی كه در كار خودش مختار و آزاد است از همین جا امكان آزار افراد به یكدیگر و تجاوز به حقوق یكدیگر پیدا می شود كه درباره این مطلب نمی خواهم زیاد بحث بكنم چون از بحثهای دیگر خودم می مانم.